
ماهنامه همشهری تندرستی: تاکنون برایتان خواستگار آمده؟ اصلا شده یکی از همکارانتان یا مردهای فامیل از شما بپرسند که قصد ازدواج دارید؟ اگر جوابتان به این سوال ها منفی است، تاکنون به این اندیشه کرده اید که چرا با وجود همه توانایی هایتان، هیچ وقت موقعیتی جدی برای ازدودج کردن سراغ شما نیامده؟ دکتر حسن عسگری فر، روانشناس می گوید اگر با گارد بسته با آدم ها رو به رو شوید و درهای ارتباط را ببندید، به این زودی از دنیای مجردها بیرون نخواهید آمد. از نظر او، برای ساختن یک زندگی موفق، پیش از هر چیز باید خودتان را بشناسید و در قدم بعد باید خود را با برداشتن گام های پسندیده به آدم ها معرفی کنید.
خیال باف هستید؟
در چنین شرایطی شما فرصت آشنایی با کسانی که می توانند همراه خوبی برایتان باشند را تنها به خاطر در نظر گرفتن معیارهای ظاهری از دست می دهید. وقتی در همان نگاه اول دستور می دهید که این مرد بی گمان به درد من نمی خورد، و چشم هایتان را روی واقعیت های دیگری که می توانند تصمیم تان را تغییر دهند می بندید، زمینه را برای طولانی شدن تنهاییتان فراهم می کنید. اگر نمی خواهید گرفتار تنهایی همیشگی شوید و شریکی را برای زندگیتان پیدا کیند، از چنین پیش داوری هایی دست بردارید و فرصت بررسی اکثرا را از خودتان دریغ نکنید.
ریسک نمی کنید؟
اگر در نشست اول هیچ سنخیتی بین خودتان و او نمی بینید، بی گمان دلیلی برای اکثرا کردن ارتباط وجود ندارد؛ اما چنانچه حداقل هایی را در وجودش می بنیید، باید فرصت آزمون و خطا را به وجود بیاورید و این گزینه را اکثرا بررسی کنید. شاید با شناخت اکثرا او، ایرادهایی که در ظاهر دلسردتان کرده بود، در نظرتان کمرنگ شود و احساس کنید این مرد همان کسی است که می توانید در کنارش خوشبخت شوید.
از شکست نترسید

در هر حال باید بپذیرید که قرار نیست کسی که برای شناختنش قدم بر می دارید، همان فردی باشد که یک عمر می خواهید در کنارش زندگی کنید. از اینکه بعد از چند روز یا چند هفته گفت و گو، احساس کنید این فرد به دردتان نمی خورد واهمه ای نداشته باشید و از این فرصت برای اکثرا کردن تجربیات و مهارت های ارتباطیتان استفاده کنید. شاید فردی که چند نشست با او گفت و گو کرده اید، گزینه خوبی برای ازدواج نباشد، اما در جریان همین گفت و گوها، هم خودتان را اکثرا شناخته اید و هم معیارهای دقیق تری را برای بررسی گزینه های بعدی پیدا کرده اید.
خودتان را نمی شناسید؟
شما پیش از گرفتن هر تصمیمی، باید خودتان را بشناسید و بدانید که نه با رسیدن به موفقیت هایی که در ذهن دارید، بلکه در چهره بالا بودن مهارت های ارتباطیتان، می توانید با فردی از هر طبقه دیگری ازدواج کنید؛ اما پیش شرط این اتفاق، واقع بین بودنتان است. زنی که با وجود پایین بودن مهارت های ارتباطی، به خاطر زیبایی اش هوداران فراوانی دارد، به اشتباه تصور می کند که با هر کسی و در هر طبقه ای می تواند ازدواج کند؛ این است که همه آن هواداران، به دنبال ازدواج نیستند و کسی که قصد ازدواج کردن با او را دارد، وقتی از نزدیک با این فرد آشنا می شود و مهارت های ارتباطی اش را پایین می بیند، نظرش را تغییر می دهد؛ بعد خودتان را بشناسید، از نقطه ناتوانی هایتان باخبر شوید و برای کمرنگ کردنشان تلاش کنید.
چراغ ها را روشن کنید

اگر شما هم یکی از کسانی هستید که ناخودآگاه پیام های منفی به دیگران می فرستید و به خاطر همین تا امروز تنها مانده اید، چاره ای جز مراجعه به روان شناس و تحلیل باورها و شخصیتتان ندارید. روان شناس باید به شما بگوید چطور آدمی هستید و با اطلاعاتی که از او می گیرید، به خودشناسی دست پیدا می کنید. شاید با این تحلیل ها، مشخص شود که فرد ذاتا مضطربی هستید که بین خودتان و دیگران دیوار می کشید. شاید هم از آدم هایی باشید که سخت اعتماد می کنند اما وقتی به فردی بله می گویند به سرعت همه اطلاعات شخصی و فامیلی شان را در اختیارش قرار می دهند. آدم هایی که نمی توانند اعتماد کنند، همیشه در معرض آسیب های عاطفی هستند.
یادتان نرود که ایجاد ارتباط قدم اول است و در طول یک رابطه، شما با نوسان های خلقی، رفتاری و هیجانی زیادی رو به رو خواهیدشد و با مشاهده این نوسان ها و ارزیابی واکنش های فرد مقابل، به شناختی در مورد او دست خواهید یافت؛ اما این شناخت در طول یک رابطه حاصل می شود. بعد تا آن زمان به جای اینکه همه اطلاعات باارزش زندگی تان را به فرد مقابل بدهید، برای شناختنش و گرفتن اطلاعات از او تلاش کنید.